.
نه ریختن برگ مرگ درخت است،نه خشکی شاخه.
سرما دلنشین است اگر دل گرم باشد.
پاییز بهار می شود اگر دل خوش باشی.
اسمان ابری زیباست اگر بدانی کشاورزی شاد می گردد.
با یک لقمه غذا هم می توان سیر شد اگر طعم قناعت را چشیده باشی.
به هیچ سدی بر نخواهی خورد اگر پای ایمان به وسط بیایید.
و بی روح نخواهی زیست اگر عاشق شوی.

هر چیز راهی دارد و هر راه برای رسیدن به هدفیست.
و در تمام طول  مسیر «خدا» همراه توست.


پ.ن۱: صد هزاران گله ام هست، ولی حوصله ای نیست.


معتادت شدم دلبر

نمی بینمت نه فقط بدنم 

روح و جونمم تیر میکشه

 

وابسته و دلبستم کردی به خودت

مخدر شدی و بی خبری

 

مالک اگر تویی، برده ای بی سر و سامانم

تو فقط مرا بخواه، بنده تا ابد می مانم

باش تنها تو عزیز؛ مخاطب اشعارم

منْ مجنون شوم و  غزل، غزل می خوانم

 

 

#دلنوشته 

#شب_عاشقان_شاعر_چه_شبی_عجیب_باشد.


دلبر جان

میگما

شاعرا ادما رو شعر میکنن
نویسنده ها ادما رو قصه

ولی من هر شعر و قصه ای که میگم، حتی یه ذره از توصیف چشماتم نیست
تقصیر منم نیستا.
واسه توصیفت باید صدتا دفتر و دیوان نوشت

 

سپاه ابرهه با دسته ای کلاغ از پای درآمده
با یک هزار زلف سیاه تو چه باید کرد؟

حتی تذکرت برایم نوازش است
 با شاخه های بید بی پناه چه باید کرد؟

راه مستقیمم شو ، خدای عشقم باش
میدانی با عاشقان بی گناه چه باید کرد؟

لطف کن زودتر بیا، آخر عزیز من
باچشمان منتظر به راه چه باید کرد؟


دلبر فقط مال چهرآزی نیستا. مام داریم


زمان بچگی
وقتی یه چندتا امتحان و کار همزمان بهم میخورد
استرس میگرفتم
نه اینکه استرس افتادن بگیرم ها
استرس بهترین نشدن داشتم
یه کوچولو
وقتی مامانم یا بابام یا هرکس دیگه ای که حرفش برام حجت بود
بهم میگفت بابا من اینا رو راحت پشت سر گذاشتم خیالم یهو از همه چیز راحت میشد
میرفتم و بهترین کارا را میکردم و بهترین میشدم
اینا همش غیر مستقیم بود
هیچ وقت مستقیم نگفتم که فردا کلییی بدبختی دارم، همیشه مثال زدم براشون، یا خواستم خاطره تعریف کنن برام از اون شرایط

حالا فهمیدم که دیگ خیلی از ترفندای بچگی جواب نمیدن و باید حذف شن

 

#و در حوالی ما همچنان چراغی روشن است اما هوا تاریک است

#زمان لازم است برای هر تغییری اگر عمر کفاف دهد


میگم دلبر

شنیدی آدما میگن اعداد انتها ندارن، یه بی نهایت محض.

اما من میگم دارن

تو یه دونه ای

اما واسه من ته هر چیزی

 

این دله شکسته را به نوازشی درمان کن

دوای، دل شکستگان در دست حبیبان است

معجزه اند چشمانت، نگاه کن تو به من

نگاه تو کارسازتر از نسخه طبیبان است

 

#دلبر #غلام #چهرآزی #شب


میگم دلبر

یه خونه میسازم

نقلی

نه واسه اینکه پول ندارم

واسه اینکه میخوام همیشه ببینمت

دور تا دور خونم شعر و توصیفاتو میچسبونم که یادم نره چقدر خوبی.

.

حافظ نگار مرا به من برسان

که من به خوب بودن فال تو ایمان دارم.

#دلبر #شعر #عشق #حس_مثبت #حافظ #شب #غلام #مخلص

#چهرآزی


حال نوشتن ندارم فقط چندتا عبارت میگم که بشه یه خاطره از الانم واسه آیندم میزان کار در غربت (با احتساب امروز)یک هفته ترس از کرونا ضدعفونی کردنای مزخرف دستکش لاتکسای چسبناک نزدیک به عمران دوست داشتنی ناکجا آباد یادگیری خیابان های پیچ در پیچ . واسه یه پست کافیه به نظرم
بعد یه مدت وبلاگ نویسی نمیدونم چی بگم یا از کجا شروع کنم. اما کل این روزا رو میشه توی چند تا عبارت دسته بندی کرد: دلتنگی تحمیلی خانه نشینی اجباری عید متفاوت و سرد خنده های مصنوعی مهمون ناخوانده چینی دوری و دوستی و روزایی که جون آدم و به لب میرسونن تا بگذرن. یک مشت خواب یک ساعت خراب صد آرزو به آب این است زندگی
روی پله های کافه بغلت خواهم کرد روی لب های تو یک غنچه گل خواهم کاشت و در این بهبوهه باز شرم و حیا را داری که درونت میریزد و صدایت ارام زمزمه کردی گویی: برویم . من انجا هزار بار بیشتر عاشقت خواهم شد نگهت خواهم کرد تا انتهای مسیر قدم خواهی زد در برابرم و من عمر دوباره میگیرم از خرامیدنت مگر میشود دوستت نداشت ؟ مگر میشود نفس نکشید؟ چون نفسی که می آیی و چون هوای مطبوع بهاری به گمانم خدا تنها دلیلش از افرینش تو معبود شدنت برای من بود میخواست ایمان بنده اش
. نه ریختن برگ مرگ درخت است،نه خشکی شاخه. سرما دلنشین است اگر دل گرم باشد. پاییز بهار می شود اگر دل خوش باشی. اسمان ابری زیباست اگر بدانی کشاورزی شاد می گردد. با یک لقمه غذا هم می توان سیر شد اگر طعم قناعت را چشیده باشی. به هیچ سدی بر نخواهی خورد اگر پای ایمان به وسط بیایید. و بی روح نخواهی زیست اگر عاشق شوی. هر چیز راهی دارد و هر راه برای رسیدن به هدفیست. و در تمام طول مسیر «خدا» همراه توست.
معتادت شدم دلبر نمی بینمت نه فقط بدنم روح و جونمم تیر میکشه وابسته و دلبستم کردی به خودت مخدر شدی و بی خبری مالک اگر تویی، برده ای بی سر و سامانم تو فقط مرا بخواه، بنده تا ابد می مانم باش تنها تو عزیز؛ مخاطب اشعارم منْ مجنون شوم و غزل، غزل می خوانم #دلنوشته #شب_عاشقان_شاعر_چه_شبی_عجیب_باشد.
دلبر جان میگما شاعرا ادما رو شعر میکنن نویسنده ها ادما رو قصه ولی من هر شعر و قصه ای که میگم، حتی یه ذره از توصیف چشماتم نیست تقصیر منم نیستا. واسه توصیفت باید صدتا دفتر و دیوان نوشت سپاه ابرهه با دسته ای کلاغ از پای درآمده با یک هزار زلف سیاه تو چه باید کرد؟ حتی تذکرت برایم نوازش است با شاخه های بید بی پناه چه باید کرد؟ راه مستقیمم شو ، خدای عشقم باش میدانی با عاشقان بی گناه چه باید کرد؟ لطف کن زودتر بیا، آخر عزیز من باچشمان منتظر به راه چه باید کرد؟
اینقدر ساکن بودم که تمام جریانای اطرافم خشک شدن. من هیچ وقت ادم انتظار نبودم، همیشه خودم به مقصدم رسیدم. بده که تو یه قدمی هدفت بعد کلی مکافات بازم بگن: نه!!! ایست!!! این آب اگه نذارن جاری شه؟ باتلاق میشه یا سیل؟

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پارسیان آذین زند رمان ماکانی دریا و باران شیمی معدنی طرح توجیهی صابر كرماني